تاسف

به نام خدا

دیروز با پسر خالم و یکی از دوستام با ماشین به سمت گنج نامه حرکت کردیم ، به گنج نامه که رسیدیم جایی برا پارک نبود و مجبور شدیم بر گردیم در مسیر برگشت یه جایی برا ایستادن پیدا شد در حال دور زدن بودیم که که یه تصادف کوچولو باعث شد که پسر خالم با راننده ماشین مقابل به کلانتری برند ، منو دوستم با یه ماشین به چهار راه پارک رسیدیم در حال قدم زدن بودیم که ....

من کسی نیستم بگم آخرالزمان شده یا نه ! ولی همین قدر می دونم که نشانه های آخرالزمانو به طور واضح میتونیم ببینیم !

تا چند وقت پیش یه پسر برا اینکه با یه خانم رابطه برقرار کنه به شیوه های متنوعی سد راه اون شخص می شد ! حالا امروز عین مثال بالا برا خودم اتّفاق افتاد. یه خانم برا برقرار کردن یه رابطه مزخرف دوستانه ( که حتی اسمشو نمیشه رابطه دوستانه گذاشت چون دوستی یه محفل مقدس ) با ماشین ...................!؟!

نمی دونم چه طوری این برخورد را برا خودم توجیح کنم که این خانم نتنها در مورد من بلکه در مورد دوستم چطوری فکر می کنه که به خودش اجازه .........................!

با خودم میگم ، چرا جامعه ما ! به قول یکی از اساتیدم تمدن چندین هزار ساله ما داره تحت تاثیر یه فرهنگ مزخرف غرب ، مثلا آمریکا که تمدنش حتی به زور به 500 سال می رسه ! داره قرار میگیره ! و فرهنگ علوی و مهدوی ما داره به فراموشی سپرده می شه ! فرهنگی که با خون ، پوست ، گوشت ما آمیخته شده (فرهنگ علوی و مهدوی ) !

یکی از نشانه های ظهور اینه که خوبها به نهایت خوبی برسند و بدها به نهایت بدی ! پس با نهایت تاسف برا خودم که نمی دونم چطور برخورد کردم که یه شخص به خودش حتی اجازه فکر کردن در مورد این موضوع را بده ، از درگاه پروردگار متعال طلب بخشش را دارم ، و از خدای مهربانم تعجیل در ظهور منجی عالم بشریّت را می خواهم .  
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد