جاده سه شنبه شب

مستی نه از پیاله و نه از خم شروع شد

از جاده سه شنبه شب قم شروع شد

آینه خیره شد به من و من به آینه

آنقدر خیره شد که تبسم شروع شد

خورشید ذره بین به تماشای من گرفت

آنگاه آتش از دل هیزم شروع شد

وقتی نسیم آه من از شیشه ها گذشت

بی تابی مزارع گندم شروع شد

از فال دست خود چه بگویم که ماجرا

از ربنای رکعت دوم شروع شد

در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار

تا گفتم السلام علیکم شروع شد

( فاضل )

گوشه چشمی

بی قرار توأم و در دل تنگم گله هاست

آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

باز می پرسمت از مسأله دوری و عشق

و سکوت تو جواب همۀ مسأله هاست

( فاضل )

جمعه شب که فیلم حضرت یوسف را نشان می داد اگه توجه کرده باشید زلیخا با یک دعای یوسف پیامبر به روز اول برگشت ، می خوام بگم آقا منو نگاه نکن آلودم بقیه را ببین ، تو اینها انسان های خوب هم زیاد هست !!! از دار و دسته کاهنان هم با یه اشاره یوسف برگشتند !!! آقا ما که برا مادرکتک خوردت یک دهه برای ایشان گریه می کنیم ، ما که برای عمه ات و جدت یه محرم را عزا می گیریم ، برای مادرت پیراهن مشکی می پوشیم ، یه نگاه ! یه گوشه چشم ! یعنی آقا ما از اونها هم پاییتریم !!!؟؟؟

نگاه گوشه نشینان بلا بگرداند / چرا به گوشه چشمی به ما نمی نگری ؟   

روزها-ماه -پنج شنبه آخر سال

روزها رژه رفتند و ماه را ساختند و ماه ها در پشت سر هم ! تا رسید به پنج شنبه ! پنج شنبه ای که همه در انتظار فرج آقا و .........شاید بیاید ! چند ساعتی وقت داریم ! آری فقط چند ساعت ! چه خوب است این وقت کوتاه را در کنار فرشته های پر کشیده گلستان شهدا باشیم ! شاید امیدی باشد تا با هم در قنوت سبز دست هایشان برای فرجت آقا دعایی کنیم!

تعطیل رسمی

ای قلم تا به کی می خواهی بنویسی ؟ تا کی تحمل نوشتن داری ؟ تا به کی می خواهی بنویسی ، این جمعه ما هم در دفتر خاطرات بدون کلمه ظهور سیاه شد ؟

به امید روزی که در همه تقویم ها بنویسند .............. روز ظهور امام زمان تعطیل رسمی !!!

در مدح امام صادق (ع)

در مدح امام صادق (ع) :

.... ایکه دوزخ با نگاهت رشک رضوان می شود

ایکه بر هارون تو آتش گلستان می شود

کافر از یک گردش چشمت مسلمان می شود

مالک دوزخ به لبخند تو رضوان می شود

مور از فیض تو همدم با سلیمان می شود

ای سلیمان در مقام سلطنت سلمان تو

تو ولیّ اللّهی و آیینه ی پیغمبری

در شجاعت در فصاحت در بلاغت حیدری

فاطمه یا مجتبایی یا حسین دیگری

نور چشم سید سجاد و نجل باقری

.............

ادامه مطلب ...

در مدح پیامبر

به نام خدا

در مدح پیامبر :

عرشیان امشب زمین را لاله باران میکند

خاک را خوشبوتر از زلف نگاران می کنند

این کویر خشک را باغِ بهاران می کنند

سنگ را رشک نگین شهر یاران می کنند

روح خود را شستشو در چشمه ساران می کنند

مکه را لبریز از صوت هزاران می کنند

آفرینش فیض از دیدار احمد می برد

کعبه امشب سجده بر خاک محمد می برد

امشب ای ام القرا بر آفرینش ناز کن

پای تا سر جان شو و آغوش دل را باز کن

روح شو پرواز کن پرواز کن پرواز کن

دمبدم اعجاز کن اعجاز کن اعجاز کن

مدح ختم النبیا آغاز کن آغاز کن

نغمه جان بخش ما کان محمد ساز کن

ای تمام آفرینش بوی احمد بشنوید

ادامه مطلب ...

تک نوازنده گیتار عشق

به نام تک نوازنده گیتار عشق

من جون مامانمو فقط برا یه موارد خاص قسم می خورم !!!

دیشب با یکی از بچه ها که از دانشگاه برمی گشتم در مورد خدا و دینو ایمان حرف میزدیم ، بحثمون خیلی گرم شده بود البته خودش بحث رو شروع کرد ، وگرنه اصلا دوست ندارم تو محیط درس و دانشگاه با کسی در رابطه با این مسایل صحبت کنم ! چون دانشگاه یه جورایی مثل شهر هزار مذهب می مونه !!! به این جا رسیده بود که اون میگفت اولین چیزی که اون دنیا از تو سوال می کنند اینه که در راه عشق پیرو کی بودی ؟ مسیح یا زرتشت ؟ اول پیش خودم گفتم چرا پیامبر خودمون نه ؟! حالا منو بگو که فکر می کردم منظورش عشق الهیه !!! بعد از اون پرسیدم به حرفی که زدی معتقدی ! و اون با صراحت تمام گفت : بله !!! ازش پرسیدم برداشت تو از این حرف چیه ؟ گفت :

ادامه مطلب ...

سپید و سیاه – سبک و سنگین

سپید و سیاه سبک و سنگین

انشاا... که حال و روزتون مثل من نباشه !

تا حالا شده که حس کنید انگار غم عالم و آدم ریخته شده تو دل شما ؟ تا حالا شده که حس کنید انگار اونقدر سنگین شدید که حتی از خودتون هم بدتون بیاد ؟ تا حالا شده که حس کنید انگار دلتون برا یکی خیلی تنگ شده ؟ تا حالا شده که مثلا از بعد از نماز صبح تا مغرب و عشا دلتون لک بزنه برا صحبت با حضرت حق ( در قالب نماز ) ؟ تا حالا شده که یه جمعه بعد از ظهر اونقدر دلتون بگیره که حتی حوصله حرف زدن با کسی رو نداشته باشید ، اونقدر که ناخودآگاه گریتون بگیره ؟

مثل اینکه خیلی حاشیه رفتم !!! ؟؟؟

ادامه مطلب ...

جمعه های پی در پی

به نام خدا

جمعه های پی در پی  

یه جمعه دیگه هم آمد و رفت اما از یوسف زهرا خبری نشد ! یک هفته انتظار ، یک هفته سردرگمی ، یک هفته ی ناقص . بی انصافی نکنم یوسف زهرا هست ، خودمو می گم ، من نمی بینمش ! من که با این چشمم همه را میبینم الا امام زمان ! من که نگاه کردن به نامحرم یه امر عادی برام شده ! حدیث داریم که نگاه به نامحرم (نگاه گناه آلود ) تیری است از جانب شیطان ! واقعا خیلی سخته همه را ببینی مگر امام زمانت را !

من که تو این دلم همه را راه می دم الا خدا ، امام زمان ............................ آخه می دانید که دل حرم الله ست !

این دل ما را به کجاها که نمی بره !

ادامه مطلب ...

دردسر

به نام خدای ماه و خورشید و مهر

تا حالا توجه کردید که برا پخش یه مسابقه فوتبال چند تا آدم پشت صفهای طولانی وقت خود را صرف می کنند تا یه مسابقه فوتبال را از نزدیک تماشا کنند !حالا در مقابل اگه تو یه هفته سه بار بره هیأت ، خودم را می گم ،میگم بابا چه خبره ! هر شب هیأت ! هر شب عزا ! هر شب ماتم !

ادامه مطلب ...

معشوق

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست‏
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

اِرتِزاق

ما خاکیان یا افلاکیان چه دانیم که اِرتِزاقَ عِندَ رَبِّ الشُّهَدا چیست ؟

الهی مرا دریاب که دل دریایی من بی تو مرداب است

پله

روی هر پله که باشی خدا یه پله از تو بالاتره

نه به خاطر اینکه خداست....به خاطر اینکه دستتو بگیره

به هر جا ...بروم ... به بهانه ی تو

که شاید...برسم ...در خانه‌ی تو

همه جا دنبال تو میگردم....که تویی درمان همه دردم

یا اباصالح مددی مولا

ستایش

ستایش :

به نام تو ای هستی بخش هستی ها !

به نام تو که فرمودی :

من نکردم خلق تا سودی کنم

بلکه تا بر بندگان جودی کنم

ادامه مطلب ...

تاسف

به نام خدا

دیروز با پسر خالم و یکی از دوستام با ماشین به سمت گنج نامه حرکت کردیم ، به گنج نامه که رسیدیم جایی برا پارک نبود و مجبور شدیم بر گردیم در مسیر برگشت یه جایی برا ایستادن پیدا شد در حال دور زدن بودیم که که یه تصادف کوچولو باعث شد که پسر خالم با راننده ماشین مقابل به کلانتری برند ، منو دوستم با یه ماشین به چهار راه پارک رسیدیم در حال قدم زدن بودیم که ....

من کسی نیستم بگم آخرالزمان شده یا نه ! ولی همین قدر می دونم که نشانه های آخرالزمانو به طور واضح میتونیم ببینیم !

ادامه مطلب ...

امتحان

 به نام خدا

بدی زندگی اینه که اول از آدم امتحان می گیره بعد درس میده ! 

امروز  ِنمیدونم چه جوری بگم ! خدای مهربان از من یه امتحانی گرفت که اینو درست پاس نکردم ! ولی خدامون خیلی مهربونه اگرچه قبول نشدم ! اما منو از آلوده شدن نگه داشت ! جای شکرش باقیه ! حالا که به خودم فکر می کنم می فهمم که هنوز خیلی راه دارم تا به ................ 

همین که منو نگه داشت شاید یه دلیلش اعمال گذشته ام باشه!

خاک مرده

بیست وهشتم صفر هم گذشت ! انگار نه انگار ! گویی خاک مرده ای بر دلهای مردم ریخته شده ! نمی دانم چرا ؟ اینقدر ارزش های مقدس ما ها داره از یاد میره !گویی آفتاب با همه عظمتش داره غروب می کنه !  

صاحب خونه

امشب شب شهادت غریب کوچه های بنی هاشم ، شب شهادت کریم اهل البیت امام حسن (ع) و رحلت نبی مکرم اسلام حضرت محمد (ص) است .

امشب کوچه های مدینه در سکوتی خفقان آور مستمع نوحه صاحب خونه ست ! امشب بقیع چه خبره ؟امشب روی قبرهای غریب ،امامان ما چه خبره ؟ صاحب مجلس کجاست ؟

این قدر دلم می سوزه ، یه نگاه به بارگاه امام رضا (ع) می کنم و یه نگاه به قبرستان بقیع ! یه نگاه به شکوه و عظمت می کنم و یه نگاه به غریبی ! با خودم می گم عیبی نداره یه روزی میاد که حرم مثل حرم امام رضا براش می سازیم ! سقا خونه می سازیم ! دیگه اون موقع با صاحب مجلس با هم عزاداری می کنیم . دیگه برا زیارت بقیع از پشت نرده ها با حسرت نگاه نمی کنیم ! دیگه اون موقع بوسه بر خاک بقیع میزنیم !

فقط کافی آقا بیاد . 

رسیده بر دلها

سه ماتم جانکاه

غم رضا و حسن(ع)

غم رسول ا...(ص)

آجرک ا... ای گل زهرا

ز داغ معصومین

به سینه ها شرر است

رمز بقای دین

محرم و صفر است

مهدی دین صاحب عزا باشد

طالب خون شهدا باشد

آجرک ا... ای گل زهرا